هوش مصنوعی:
در این متن، جوش بوره در گفتگویی شبانه با بغرا، از رنجها و جفاهای زندگی میگوید و احساس ناامیدی و دلتنگی خود را بیان میکند. او از نابرابری و کمتوجهی به خود شکایت دارد و از این که گویا سرنوشت با او مهربان نبوده است، اظهار ناراحتی میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، بیان احساسات غمگین و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
بخش ۱۳۵
جوش بوره شبی به بغرا گفت
نکته ای چند، بود چون محرم
خویش را بر کشد به رعنابی
جان ماهیچه هست از آن درهم
سر من نیست قلیه را، گویا
کرده با من از آن عنایت کم
از جفای فلک چه چاره کنم
دل پر دارم و لب برهم
نکته ای چند، بود چون محرم
خویش را بر کشد به رعنابی
جان ماهیچه هست از آن درهم
سر من نیست قلیه را، گویا
کرده با من از آن عنایت کم
از جفای فلک چه چاره کنم
دل پر دارم و لب برهم
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۳۴
گوهر بعدی:بخش ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.