۱۰۱ بار خوانده شده

بخش ۱۲ - خبر آوردن خادمه نزدیک عاشق

خادمه آمد به بر آن جوان
گفت سخنها که شنود آن زمان

گفت جوان را که بخندید یار
من شدم از خنده اش امیدوار

خوب شود عاقبت کار تو
رحم کند بر دل بیمار تو

کار به تعجیل شود بس خراب
پس تو درین کار مکن اضطراب

عاقبت کار تو نیکو شود
صوفی اگر صبر کنی بی عدد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - خبر بردن خادمه
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - نامه چهارم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.