هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌پردازد. او از زیبایی‌های معشوق مانند ماه‌رویی، لعل لب و طره‌هایش سخن می‌گوید و درد هجران و انتظار برای وصال را بیان می‌کند. همچنین، شاعر از تأثیر عمیق معشوق بر قلب خود می‌گوید و آرزوی دیدارش را دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۹ - زمان وصال

دیشب به ماه روی تو دیدم حلال را
منت خدای لم یزل لا یزال را

بگشا گره ز بند نقاب و به ماه گو
کاینک ببین جمالم و منما جمال را

گر باغبان، به قامت دلجوت بنگرد
دیگر کنار جو، ننشاند نهال را

زین سان که طرهٔ تو دلم را گرفته است
صیاد با کمند نگیرد غزال را

هر ساعتم ز لعل لبت دل همی کشد
چون تشنه ای که بیند آب زلال را

در آرزوی وصل تو شد خسته پنجه ام
از بس شمرد روز و شب و ماه و سال را

«ترکی» به درد هجر تو گردید مبتلا
نشناخت چون که قدر زمان وصال را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸ - قامت رعنا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰ - منصب شاهانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.