هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، دعوتی است به می‌نوشی و شادی در کنار دوستان، با اشاره به ارزش‌های عرفانی و انتقاد از زهد خشک. شاعر از می، معشوق، و موسیقی به عنوان نمادهای لذت و حقیقت یاد می‌کند و زاهدان را به چالش می‌کشد. همچنین، به فقر عرفانی و مقام معنوی خود اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مستی نیاز به درک بالاتری از زمینه‌های فرهنگی و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۰ - منصب شاهانه

قدمی رنجه کن ای دوست! به کاشانه ی ما
ساز آباد ز خود، کلبه ی ویرانه ی ما

می و معشوقه و مطرب همه یکجا جمعند
چشم بد دور از این مجلس رندانه ی ما

پای از سر نشناسیم حریفان مددی
ساقی این می زکجا ریخت به پیمانه ما

شحنه شهر که از مست کشد پوست ز تن
گو بیا و بشنو نعره ی مستانه ی ما

ترک مسجد کنی از زاهد پشمینه قبا
گر گذارت فتد از کوچهٔ میخانه ما

به حقیقت نتوان دید جمال بت ما
چشم زاهد که بود تنگ تر از خانه ما

دل به زنجیر سر زلف نگاری ست به بند
عاقلان را چه خبر از دل دیوانه ی ما

ما گدایان در خانهٔ شاه نجفیم
هر کسی را نرسد منصب شاهانه ی ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹ - زمان وصال
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱ - آهسته رو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.