هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی، به توصیف زیبایی‌های معشوق و تأثیرات عشق او بر شاعر می‌پردازد. شاعر از چشم‌های فریبنده، زلف‌های دراز و معطر، و لب‌های لعل معشوق سخن می‌گوید و از عشق شدید و شیدایی خود می‌نالد. همچنین، او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و رحمت خود را شامل حالش سازد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند «اسکندر غمزه» و «محمدی مذهب» ممکن است نیاز به دانش ادبی یا تاریخی داشته باشند که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۱۵ - آهوان صحرا

چشم تو به یک کرشمه ای یارا!
بربود زِ دست، طاقت ما را

تا چند کنی پریش و آشفته
آن زلف دراز و عنبر آسا را

زین بیش مکن پریش و سرگردان
این دل شده عاشقان شیدا را

از لعل تو مرده می شود زنده
کو آنکه خبر دهد مسیحا را

یک روز کمند زلف خود بگشا
نخجیر کن آهوان صحرا را

یک لحظه کنار چشم من بنشین
و آنگاه ببین تو موج دریا را

اسکندر غمزه ات به یک حمله
درهم شکند سپاه دارا را

اسلام تو ای محمدی مذهب!
منسوخ نمود دین عیسی را

«ترکی» ندهد ز دست دامانت
کن مرحمت آن فتاده از پا را
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴ - ترک عشقبازی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶ - درد عاشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.