۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵ - آهوان صحرا

چشم تو به یک کرشمه ای یارا!
بربود زِ دست، طاقت ما را

تا چند کنی پریش و آشفته
آن زلف دراز و عنبر آسا را

زین بیش مکن پریش و سرگردان
این دل شده عاشقان شیدا را

از لعل تو مرده می شود زنده
کو آنکه خبر دهد مسیحا را

یک روز کمند زلف خود بگشا
نخجیر کن آهوان صحرا را

یک لحظه کنار چشم من بنشین
و آنگاه ببین تو موج دریا را

اسکندر غمزه ات به یک حمله
درهم شکند سپاه دارا را

اسلام تو ای محمدی مذهب!
منسوخ نمود دین عیسی را

«ترکی» ندهد ز دست دامانت
کن مرحمت آن فتاده از پا را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴ - ترک عشقبازی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶ - درد عاشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.