هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزلی از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند آفتاب برای توصیف چهره معشوق، زلف‌های پرپیچ‌وتاب و لب لعل او، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم عرفانی و مذهبی در انتهای شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال به‌طور کامل قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۹ - دو زلف پر خم

پرده بردار از رخ چون آفتاب
حیف باشد آفتاب اندر حجاب

آفتاب از شرم ننماید طلوع
گر ز رخ یک لحظه برداری نقاب

هر که بیند آفتاب روی تو
آفتابش نیم شب آید به خواب

تاب از دلهای مردم می بری
زان دو زلف پرخم و، پرپیچ و تاب

زلف پرچینت کمند رستم است
گردن ما گردن افراسیاب

مانده چشمم خیره در رخسار تو
دیده نتوان بست حربا ز آفتاب

از لب لعلت چسان دل برکنم
صبر نتوان کرد مستسقی بر آب

چشم مستت خنجر از مژگان به کف
دارد و، دارد به قتل ما شتاب

بی گنه، خون کسی را ریختن
گوییا در کیش وی باشد ثواب

گرنه خون عاشقان ریزی چرا؟
روز و شب سر پنجه داری در خضاب

نیست ما را تاب مهجوری ز تو
بی سبب از ما نگارا! رخ متاب

داده «ترکی» را بده ورنه کند
شکوه از دست تو پیش بوتراب

شیر حق صهر نبی فخر بشر
سرور دین، شافع یوم الحساب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸ - فرقت دلدار
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰ - وصال دوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.