هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل، زیبایی معشوق را با گل سرخ مقایسه میکند و از تنگدهانی او به عنوان غنچهای یاد میکند. همچنین، باران بهاری را پاککننده زنگار از گل سرخ میداند و اشاره میکند که هر کس قصد چیدن گل سرخ را دارد، خار آن را نیز به دست میآورد. در پایان، شاعر خود را مانند بلبلی اسیر در چنگ گل سرخ میداند.
رده سنی:
16+
متن شامل مضامین عاشقانه و استعارههای شاعرانه است که درک آنها به بلوغ فکری و ادبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات قدیمی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۴۵ - گل سرخ
ای عارض زیبای تو همرنگ گل سرخ!
وی لعل شکرخای تو همسنگ گل سرخ!
در حیرتم از بس که دهانت بود تنگ
گویا که بود غنچهٔ دل تنگ گل سرخ
هر قطرهٔ باران که چکد ز ابر بهاری
بزداید از اغبار هوا زنگ گل سرخ
ممکن نبود تا که به دستش نخلد خار
هرکس پی چیدن، کند آهنگ گل سرخ
چندی ست که در چنگ تو «ترکی» ست گرفتار
چون بلبل بیچاره که در چنگ گل سرخ
وی لعل شکرخای تو همسنگ گل سرخ!
در حیرتم از بس که دهانت بود تنگ
گویا که بود غنچهٔ دل تنگ گل سرخ
هر قطرهٔ باران که چکد ز ابر بهاری
بزداید از اغبار هوا زنگ گل سرخ
ممکن نبود تا که به دستش نخلد خار
هرکس پی چیدن، کند آهنگ گل سرخ
چندی ست که در چنگ تو «ترکی» ست گرفتار
چون بلبل بیچاره که در چنگ گل سرخ
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴ - شب تا به صبح
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶ - قامت دلجو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.