هوش مصنوعی: شاعر در این غزل با زبانی عاشقانه و پراحساس، از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از باد می‌خواهد که اگر به سوی معشوق می‌وزد، بوی او را با خود بیاورد. شاعر آرزو می‌کند که پیامی به معشوق برساند و از زیبایی‌های او مانند مو، خوی و قامتش یاد می‌کند. در پایان، شاعر خود را به پرنده‌ای در قفس تشبیه می‌کند که اسیر عشق معشوق است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان قابل درک و لذت‌بخش است. همچنین، زبان و ساختار شعر ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۶ - قامت دلجو

ای باد! اگر روی، به سر کوی دلبرم
همراه خود بیار، به من بوی دلبرم

کو قاصدی و، نامه بری کز ره وفا
از من پیام و نامه، برد سوی دلبرم

تعویذ چشم زخم کنم بهر خود اگر
تاری فتد به دست من از موی دلبرم

خواهی شنید از سخنم نکهت عبیر
گویم اگر ز خلق خوش و خوی دلبرم

بیداریم ز خواب، کجا هست تا به صبح
بینم شبی به خواب، اگر روی دلبرم

در بوستان نرسته لب جوی تاکنون
سروی، چو سرو قامت دلجوی دلبرم

مشکل دگر به جانب محراب رو کند
زاهد ببیند از خم ابروی دلبرم

حیف است پر شکسته، به کنج قفس اسیر
«ترکی» که هست مرغ سخن گوی دلبرم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵ - گل سرخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷ - جای دلبر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.