هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، درد هجران و فراق از معشوق را بیان می‌کند. شاعر از جدایی و رنج ناشی از آن سخن می‌گوید و از بی‌وفایی معشوق و رنج‌های عشق شکایت دارد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند میکده و زاهد دارد که نشان‌دهنده‌ی جنبه‌های معنوی شعر است.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به رنج و فراق وجود دارد که برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۵۳ - راحت جان

تا قد سرو تو در باغ دلم، موزون شد
چشم خونبار من از اشک روان، جیحون شد

تا به گرد مه روی تو خط سبز دمید
روز من تار شد و، حسن رخت افزون شد

بی سبب دور شدی از برم ای راحت جان!
وز غم هجر تو آهم به سوی گردون شد

تو علارقم من ای دوست! به همراه رقیب
به چمن رفتی و از غصه مرا دل، خون شد

شوخ لیلی وش من، سلسلهٔ زلف گشود
بستهٔ سلسله اش صد چو من مجنون شد

زاهد از گوشهٔ مسجد، به سوی میکده رفت
آه و افسوس که در شرع، چه بی قانون شد

سجده بر قالب آدم چو عزا زیل نکرد
زان سبب بود که مردود شد و، ملعون شد

هر که در میکده عشق، ننوشید قدح
بی شک از دایرهٔ اهل صفا، بیرون شد

بر سر کوی تو «ترکی» به چه خواری جان داد
خبر از کس نگرفتی، که فلانی چون شد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲ - یار دلنواز
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴ - یک اشاره
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.