هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از درد فراق و جدایی مینالد و آرزو میکند که اگر روزی زمام فراق به دستش بیفتد، آن را از صفحهٔ روزگار پاک کند. او از صبر و مقاومت در برابر فراق سخن میگوید و تأکید میکند که دیگر از مستی فراق به هوش نخواهد آمد. شاعر همچنین به ناامیدی از وصال اشاره کرده و سرنوشت محتوم خود را در دام فراق میبیند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهٔ عمیق و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۸۴ - شام فراق
اگر به دست من افتد شبی زمام فراق
کنم ز صفحهٔ ایام، پاک نام فراق
فراق اگر به کفم اوفتد به نیروی صبر
ببین چگونه بهم بشکنم عظام فراق
گمان مبر که زمستی دگر به هوش آیم
از آن شراب که نوشیده ام زجام فراق
صباح کردهٔ شام وصال، کی داند
که ما صباح چسان کرده ایم شام فراق
نچیده دانهٔ کشت وصال را«ترکی»
فلک فکند مرا عاقبت به دام فراق
کنم ز صفحهٔ ایام، پاک نام فراق
فراق اگر به کفم اوفتد به نیروی صبر
ببین چگونه بهم بشکنم عظام فراق
گمان مبر که زمستی دگر به هوش آیم
از آن شراب که نوشیده ام زجام فراق
صباح کردهٔ شام وصال، کی داند
که ما صباح چسان کرده ایم شام فراق
نچیده دانهٔ کشت وصال را«ترکی»
فلک فکند مرا عاقبت به دام فراق
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳ - رشک بهشت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵ - سودای عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.