هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به توصیف زیبایی معشوق و بیان احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از جمال معشوق، عشق و فراق، و رنج‌های عاشقی سخن می‌گوید و در نهایت به شکرگزاری و تقدیر الهی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و رنج عشق نیاز به درک عمیق‌تری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۹۰ - صبح وصال

ای رخت! ماه تمام و، خم ابروت هلال
مه و خورشید تو را بندهٔ آن حسن و جمال

جعد گیسوی تو خود صورت جیم است نه جیم
زلف خوشبوی تو خود صورت دال است نه دال

خال در گوشهٔ محراب خم ابرویت
همچنان است که در گوشهٔ محراب، بلال

سبزه بر گرد رخت گر زده سر عیبی نیست
هاله برگرد مه او را نبود نقص کمال

چه جفاها که کشیدیم به شبهای فراق
تا که یکبار، ببینیم رخ صبح وصال

هر چه من سعی کنم عشق تو پنهان نشود
آب را ضبط نمودن نشود در غربال

بار عشق تو چنان است که از سنگینی
من برآنم که تحمل نتوان کرد جبال

رخم از عشق تو چون کاه شده زرد و ضعیف
تنم از هجر تو باریک شده همچو خلال

شکر حق را که لب لعل تو شد قسمت من
بندگی هر که کند حق دهدش رزق حلال

روزگاری ست که یاری ست مرا پاک سرشت
که جمالش بود اندر هما آفاق محال

هر کسی را به جهان دامن یاری ست به دست
«ترکیا»دست تو و دامن پیغمبر و آل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹ - بادهٔ گلرنگ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱ - کشتی امید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.