هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از سختی‌های زندگی خود می‌گوید، از جمله شغل دشوار نقاشی، فقر و نداری، و ناامیدی از بهبود شرایط. او همچنین از ناعادلانه بودن زندگی و ثروتمند شدن دیگران در حالی که خود در فقر به سر می‌برد، شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل موضوعات سنگینی مانند فقر، ناامیدی و نارضایتی از زندگی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد. همچنین، درک کامل مفاهیم و احساسات بیان شده در شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۰۱ - نهال بخت

چه زحمت‌ها که من از گردش اختر نمی‌بینم
نهال بخت خود را هیچ‌گه پربر نمی‌بینم

به تنگ آمد دلم در ملک هند از شغل نقاشی
میان شغل‌ها شغلی از این بدتر نمی‌بینم

یهود و گبر و هندو راست دایم کیسه‌ها پُر زر
منِ مسکین به جز در خواب رنگ زر نمی‌بینم

ز ناچاری برای شخص گبری می‌کشم زحمت
ولیکن بوی خیری هم، از آن کافر نمی‌بینم

نه شر از من، نه خیر از او، گذشتم از سر خیرش
که جای خیر از آن گبر، غیر از شر نمی‌بینم

معاشر با چنین گبری و شغلی با چنین زحمت
به غیر از صبر کردن، چارهٔ دیگر نمی‌بینم

عجب دارم از این شغلی که با این زحمت بی‌حد
کهن‌کفشی به پا، عمامه‌ای بر سر نمی‌بینم

به این زحمت که دارم چون شود شب بهر آسایش
به خانه جز حصیر پاره‌ای بستر نمی‌بینم

کسان را روز و شب «ترکی» بود ساغر پر از باده
به جز خون جگر، من باده در ساغر نمی‌بینم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰ - عشق و عاشقی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲ - رخ خوبان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.