۱۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲ - رخ خوبان

سر چه باشد که فدا بر سر پیمان نکنم
جان چه باشد که نثار ره جانان نکنم

تا رخ و زلف و خط یار مرا در نظر است
التفاتی به گل و سنبل و ریحان نکنم

تا مرا موعظهٔ پیر مغان در گوش است
گوش بر موعظهٔ واعظ نادان نکنم

گر چه از دیدن خوبان تن و جان، در تعب است
حیف باشد که نظر بر رخ خوبان نکنم

مطرب ار این غزل از گفتهٔ «ترکی» خوان
گوش بر زمزمهٔ مرغ خوش الحان نکنم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱ - نهال بخت
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳ - چشمهٔ حیوان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.