هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر درد و رنج شاعر از دوری معشوق و ناامیدی از وصال اوست. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از جفاهای او شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و برخی اشارات به مفاهیم عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۳ - چشمهٔ حیوان

در چمن بی قدت ای سرو خرامان چکنم!؟
بی تماشای خطت سبزه و ریحان چکنم؟

در قیامت من اگر با تو برندم به بهشت
چون تو همراه منی حوری و غلمان چکنم؟

چون پریشان کنی از شانه سر زلف دراز
نشوم گر من شوریده پریشان چکنم؟

لب چون آب بقایت شود ار روزی من
عمر باقی چکنم؟چشمهٔ حیوان چکنم؟

قاصدی گر زتوام خط و پیامی آرد
به نثار قدمش گر ندهم جان چکنم؟

گفته بودی که به سر وقت من آیی روزی
گر نیایی و رسد عمر به پایان چکنم؟

صبرهایی که به امید وفایت کردم
نشوم گر من از این کرده پشیمان چکنم؟

با جفای فلکی صبر توانم کردن
با جفاهای تو ای فتنهٔ دوران چکنم!؟

رنج هایی که من بی سرو سامان بردم
عاقبت چون که نشد کار به سامان چکنم؟

دل «ترکی» که به زندان غمت مانده به بند
گر نجاتش ندهی با غم زندان چکنم؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲ - رخ خوبان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴ - مهر علی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.