هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از ترکیب تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی استفاده می‌کند. شاعر با توصیف معشوق، عشق و هجران، و تأثیرات شراب و عشق بر جان آدمی، به بیان احساسات و حالات درونی می‌پردازد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند آفتاب و سایه، و محشر نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و افیون ممکن است نیاز به توضیح بیشتری برای گروه‌های سنی پایین‌تر داشته باشد.

شمارهٔ ۱۱۴ - برگ گل

تا به رخ آن سیمتن رنگین نقاب انداخته
سایه ای از برگ گل، بر آفتاب انداخته

تا گشوده از سر زلفین پرتابش گره
عاشقان را سر به سر، در پیچ و تاب انداخته

مردم چشمم ز هجر خال هندوی لبش
همچو زنگی بچه ای خود را در آب انداخته

پای از سر باز نشناسم یاران همتی
این چه افیونی است ساقی در شراب انداخته

زان شراب آتشین کافکنده در جام چو لب
آتشی گویا به جان شیخ و شاب انداخته

خال بر رخساره اش دانی چرا باشد سیاه؟
بسکه خود را در میان آفتاب انداخته

خوف «ترکی» ز آفتاب گرم روز محشر است
خویش را در زیر ظل بوتراب انداخته
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳ - فخر کاینات
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵ - صید گرفتار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.