هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از زیبایی و لطافت معشوق سخن می‌گوید، اما از بی‌وفایی و رفتار سرد او نیز شکایت دارد. او خود را تشنه‌ای در بیابان و معشوق را آب گوارا می‌داند که به او روی خوش نشان نمی‌دهد. همچنین، شاعر از رنج‌های عشق و دل‌شکستگی خود می‌گوید و از این که معشوق با دیگران می‌خندد اما با او خشم‌آلود است، ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مفاهیم دل‌شکستگی و رنج عشق هستند که برای مخاطبان با درک عاطفی بالاتر مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۲۱ - در و مرجان

ای که در حسن، ماه تابانی
از لطافت چو حور و غلمانی

راست گویم به راستی قدت
سرو نبود به هیچ بستانی

نه طبیبی که مورث دردی
نه حبیبی که دشمن جانی

به تو مشتاقم آن چنان که به آب
تشنهٔ خسته در بیابانی

دامنم پر زاشک و خون دل است
گر خریدار در و مرجانی

می شنیدم که نیست در تو وفا
چون بدیدم هزار چندانی

خشم آلوده با من استی و بس
با رقیبان مدام خندانی

به طریقی که کشته ای تو مرا
نکشد کافری، مسلمانی

ترک چشم تو خون «ترکی» ریخت
تو مگر حکمران ترکانی؟
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰ - رخ افروخته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲ - مس وجود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.