هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه‌ای است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و فداکاری‌های عاشق می‌گوید و بیان می‌کند که عاشق هرگز از سر کوی معشوق برنمی‌گردد، حتی اگر با خارهای راه روبرو شود. شاعر همچنین از زیبایی و جلال معشوق سخن می‌گوید و تأثیر آن بر زندگی عاشق را توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل داشته باشند.

شمارهٔ ۱۳۶ - اختر رخشنده

ای خاک سر کویت، کحل الصبر عاشق!
از چیست نمی پرسی، از کس خبر عاشق

سر در قدمت بازد، جان پیشکشت سازد
از لطف اگر آیی، روزی ببر عاشق

پا از سر کوی تو، هرگز نکشد بالله
گر خار مغیلان است، در رهگذر عاشق

بر روی تو در گلزار، ای گلبن رعنایی
گلها همه چون خار است، پیش نظر عاشق

بی نور جمال تو، ای اختر رخشنده!
پیوسته بود یکسان، شام و سحر عاشق

در باغ جهان تا راست، شد قامت دلجویت
از حسرت بالایت، خم شد کمر عاشق

شبها ز غمت تا صبح، چون سیل که از کهسار
خونابه بود جاری، از چشم تر عاشق

ز ابروی کمان آسات گر تیر همه بارد
جز سینه پر حسرت، نبود سپر عاشق

خصمش بود ار رستم، از خصم ندارد غم
تا سایهٔ تو جانا! باشد به سر عاشق

«ترکی» ز سر کویت، گر بار سفر بندد
کو غیر پشیمانی، زاد سفر عاشق
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵ - گلبن رعنایی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷ - خطا پوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.