۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۸ - مرغان چمن

«چگونه بنگرم صحن چمن را
که افسردند یاس ویاسمن را»

ز من باد صبا از راه یاری
رسان پیغام مرغان چمن را

بگو در کربلا در خون کشیدند
نهال سنبل و، سرو سمن را

چمن از بلبلان،گردید خالی
گلستان شد مکان، زاغ و زغن را

بگو آبش نداده سر بریدند
حسین آن شاه بی غسل و کفن را

بگو جسم حسین افتاده بر خاک
بگو کشتند طفلان حسن را

بگو زینب شد از شهر و وطن دور
چسان یادآورم شهر و وطن را

به خون آغشته شد چون جسم قاسم
نبویم بعد از این مشک ختن را

گذر کردی اگر بر نعش اکبر
به گو آن یوسف گل پیرهن را

که از داغ تو«ترکی» همچو یعقوب
گرفته گوشهٔ بیت الحزن را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۷ - سلیمان کربلا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹ - وادی عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.