هوش مصنوعی: این شعر یک مرثیه‌ی عاشقانه و عارفانه است که درد و رنج ناشی از عشق و از دست دادن را بیان می‌کند. شاعر از تشنگی، خطرات راه عشق، و مصیبت‌های جهانی می‌گوید و به شهیدان و مظلومان اشاره می‌کند. همچنین، به شخصیت‌های مقدسی مانند فاطمه، زینب، و رقیه اشاره شده است که نشان‌دهنده‌ی بعد مذهبی و تاریخی شعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی، سوگواری، و اشاره به وقایع تاریخی و مذهبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند «سر بر نیزه» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۸۹ - وادی عشق

داغت ای تشنه جگر! بر جگری نیست که نیست
سر سودای تو در هیچ سری نیست که نیست

پای مردانه نهادی به ره وادی عشق
گر چه دیدی که در آن ره خطری نیست که نیست

تشنه لب، جان به سپردی به لب آب روان
در غمت اشک روان، از بصری نیست که نیست

با لب خشک، سرت شمرجدا کرد ز تن
زین مصیبت به جهان، چشم تری نیست که نیست

خاک عالم به سرم کز دم شمشیر و سنان
بر تنت ای شه خوبان، اثری نیست که نیست

از جوانان تو در معرکهٔ کرب وبلا
برسر نیزهٔ بیداد، سری نیست که نیست

زان شراری که از او خیمه و خرگاه تو سوخت
بر دل خلق دو عالم، شرری نیست که نیست

سر پر نور تو بر نی، ولی از گوشهٔ چشم
به یتیمان خود اکنون نظری نیست که نیست

شرم از فاطمه دارم که برم نام تنور
ورنه درخانه خولی، خبری نیست که نیست

از سرکوی تو زینب نتواند رفتن
ورنه در خاطر زارش، سفری نیست که نیست

نازنین طفل یتیم تو رقیه در شام
ناله وا ابتایش سحری نیست که نیست

« ترکی» از کوی تو شاها! شده محروم ولی
زایر کعبه کویت دگری نیست که نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸ - مرغان چمن
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰ - گل نسترنی چند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.