هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه شدید شاعر از فراق و هجران عزیزی است که مانند پدر یا مرادش بوده. شاعر از تاریکی شب‌ها، بی‌قراری و اشک‌هایش می‌گوید و از ظلم زمانه شکایت دارد. او آرزو می‌کند که ای کاش هرگز این جدایی را تجربه نمی‌کرد و از دشمنانی که باعث آزارش شده‌اند گله می‌کند. شعر با تصاویر دردناکی مانند خون جگر، سیلی بیداد و مرغ شکسته‌بال، عمق رنج شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند اندوه شدید، فراق و ظلم است که درک آن برای مخاطبان کم‌سال دشوار بوده و ممکن است بر احساسات آن‌ها تأثیر منفی بگذارد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۷ - نظم جگر سوز

تا سایهٔ تو بود پدر جان به سر من
روشن شب تاریک بدی در نظرم من

دامان تو آرامگهم بود شب و روز
تو رفتی و از هجر تو خون شد جگر من

اکنون به رخم شمر زند سیلی بیداد
رحمی نکند بر من و، بر چشم تر من

من مرغ خوش الحان گلستان تو بودم
گردون، زچه بشکست ز کین بال و پر من

من طفلم و اندوه فراق تو گران است
از بار غم هجرتو خم شد کمر من

ای کاش! برون نامده بودم ز مدینه
یا کاش به کوفه نفتادی گذر من

تا کرب و بلا همسفرم بودی و اکنون
تا شام بود شمر و سنان، همسفر من

دشمن بردم از سر کویت به اسیری
آیا که رساند به تو روزی خبر من

در سینه دلم خون شده از هجر، دمادم
خونابه روان است ز راه بصر من

من رفتم و ترسم که ز هجر تو بمیرم
آگه شوی آندم که نباشد اثر من

«ترکی» رگ خون از بصر خلق گشاید
این نظم جگرسوز تر از نیشتر من
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶ - تاب آفتاب
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸ - شعلهٔ سخن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.