هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر غم و اندوه شاعر از دوری و فراق معشوق یا عزیزی است. شاعر از هجران، درد فراق، و یادآوری خاطرات گذشته سخن می‌گوید و از ظلم زمانه و دشمنان شکایت می‌کند. همچنین، اشاراتی به کربلا، شام، و مفاهیم عرفانی و مذهبی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و مذهبی است که درک آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات به ظلم و ستم وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۹۸ - شعلهٔ سخن

پدر ز هجر تو کاهیده چون هلال تنم
خوشا دمی که به ماه رخت نظاره کنم

ز کربلای تو بویی گرم رسد به مشام
هزار بار بود به ز نافه ی ختنم

از آن زمان که ز آغوش تو جدا گشتم
هنوز بوی تو آید ز چاک پیرهنم

تو خفته ای به دل خاک، با تن صد چاک
من از فراق تو حیران ز کار خویشتنم

من از کجا و مدینه کجا و شام کجا؟
فلک برای چه آواره کرد از وطنم

ز بعد قتل تو ای خسرو سلیمان جاه!
زمانه کرد گرفتار ظلم اهرمنم

به راه شام نبودی ببینی ای بابا!
که خصم، گردن و بازو ببست با رسنم

سواره ناقهٔ عریان، به کوچه های دمشق
به حال زار کشاندند بین مرد و زنم

به شام آی و مرا از قفس رهایی بخش
تو گلشن من و من عندلیب آن چمنم

ز خاک، روز قیامت، چو سر برون آرم
هنوز بوی فراق تو آید از کفنم

چو آب دیدهٔ «ترکی» به آتش دل ریخت
فرو نشاند در این بزم، شعلهٔ سخنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷ - نظم جگر سوز
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹ - درد اشتیاق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.