۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶ - شراب جهل

از مسلمانی مرا آید عجب
کز شراب جهل خود گردیده مست

حق و باطل، بندگی و معصیت
پیش رو یکسان نماید هر چه هست

کور کورانه همی پوید به راه
می نپندارد که اندر ره چه است

عاقبت روزی به چاه افتد ز راه
بر سر ره بی گمان، صاحب ره است

من یقین دارم که پیش کافران
کافری از این مسلمانی به است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵ - آرزوی وصل
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷ - زلف سیه فام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.