۴۷۹ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴

نشنوده‌ای که دید یکی زیرک
زردآلوی فگنده به کو اندر

چو یافتش مزه ترش و ناخوش
وان مغز تلخ باز بدو اندر

گفتا که «هر چه بود به دلت اندر
رنگت همی نمود به رو اندر»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.