شمارهٔ ۶۸

پیش بینان همه گفتند کسی می آید
بدل او به غلط نیز بسی می آید

یوسفی عصمت و احمد صفتی برخیزد
موسی آیات و مسیحا نفسی می آید

خر سواران همه رفتند چو دجال امروز
مهدئی گرم عنان بر فرسی می آید

حاکم نزع سلاح است بود آمر صلح
این چنین دادگر و دادرسی می آید

بلکه موسی کندش جده و عیسی تنعیم
شحنه آدم اول عسسی می آید

عنکبوتا ندهی تار نبندند قنار
هر طرف بانگ گسستن مگسی می آید

شمس در طور سرایت ز چه تابد، هر صبح
موسی آسا، به امید قبسی می آید

کاروان رفت و در این مرحله گم گشته بسی است
سعی کن تا که صدای جرسی می آید

طایر گلشن جاویدم و اندر نظرم
وسعت کون و مکان چون قفسی می آید

منعما خرمنت ار بگذرد از خرمن ماه
پیش ماش ار نگری چون عدسی می آید

پاکتر ز آینه رخساره دریاست چه باک
بر سر موج اگر خار و خسی می آید

نیست کس عاشق آن شاهد یکتا «حاجب »
نارسی می رود و بوالهوسی می آید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.