هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حاجب، شاعر ایرانی، بیانگر عشق و شیفتگی به معشوق است. در آن از تصاویر زیبایی مانند سنبل زلف، گلعذاران، نرگس مست و... استفاده شده است. شاعر از جفا و جور معشوق شکایت دارد اما عاشقان را بردبار می‌داند. همچنین، به مسائل اجتماعی و سیاسی مانند وضعیت ایران و اهل آن اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اجتماعی پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات سیاسی و اجتماعی نیاز به درک بالاتری از شرایط تاریخی و فرهنگی دارد.

شمارهٔ ۹۷

اسیر سنبل زلف تو گلعذارانند
خمار نرگس مست تو هوشیارانند

تو آن گلی که ز تاب رخت به گلشن دهر
سخن بر آن همه چون لاله داغدارانند

جفا و جور و تطاول ز ما دریغ مدار
که عاشقان تو ایدوست بردبارانند

بر آی بر لب بام و ببین بگوشه چشم
که زیر تیغ اجل خیل جان نثارانند

بگیر جام که بر باد رفت کشور جم
ببین به تخته تابوت تاجدارانند

به اسب و پیل بنه رخ دلا چو فرزین راه
پیادگان ره عشق شهسوارانند

غبار راه تو اکسیر اعظم است ایدوست
از آن به کوی تو عشاق خاکسارانند

پسند ماهرخان چیست غیر عجز و نیاز
که زود رنج و دل آزار و ناز دارانند

امید وصل تو باشد خیال خام ولیک
بر آستان رفیعت امیدوارانند

برآ، ز مشرق توحید آفتاب آسا
که عاشقانت چو ذرات بی قرارانند

گلی چو روی تو از شاخ مردمی بشکفت
ولی هزار تو را در چمن هزارانند

ببین به حالت ایران و اهل او «حاجب »
که شهسواران محتاج نی سوارانند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.