۱۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲

ای گشته ز تو سر نهان جمله هویدا
از عکس جمالت شده روشن همه دلها

تا پرتو حسن رخ تو کرد تجلی
از وی شده موجود وجود همه اشیا

آمد بوجود از عدم آن عشق جگر سوز
افکند بدلها شرری ز آتش سودا

هم نقطه توحید شد از خال تو مفهوم
هم کثرت کونین شد از زلف تو پیدا

هم مهر رخت گشته ز ذرات نمایان
هم ذره شد از پرتو مهر تو هویدا

با آینه مهر و مهش کار نباشد
آن را که بود دیده برخسار تو بینا

از نور علی گشته جهان جمله منور
تا پرده برافکنده ز رخ سید یکتا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.