هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی درباره عشق به معشوق الهی و حضور او در دل عاشق سخن میگوید. شاعر از حضرت معشوق به عنوان سلطان یاد میکند و بیان میکند که دل عاشق حریم حضور اوست. همچنین، اشارهای به وحدت وجود دارد و بیان میکند که کفر و ایمان در نگاه عارف یکی است. شاعر از زیباییهای معشوق مانند موی تابان و خال لبش نیز سخن میگوید و در نهایت، از خرابات عشق و بیاعتنایی به کفر و ایمان در آنجا یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خرابات عشق' نیاز به پیشینه فرهنگی و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۱
دل حریم حضور جانانست
حضرت بارگاه سلطانست
این سخن را لطیفه ایست نهان
کفر سید ز عین ایمانست
تا نموده رخش مرا در دل
عکس رویش چو ماه تابانست
در دل ما جز او کجا باشد
دل ما را خدا نگهبانست
هر کجا هست خاطر جمعی
در خم زلف او پریشانست
بر لبش خال زیر ظلمت خط
همچو خضری در آب حیوانست
در خرابات عشق نور علی
فارغ از نقل کفر و ایمانست
حضرت بارگاه سلطانست
این سخن را لطیفه ایست نهان
کفر سید ز عین ایمانست
تا نموده رخش مرا در دل
عکس رویش چو ماه تابانست
در دل ما جز او کجا باشد
دل ما را خدا نگهبانست
هر کجا هست خاطر جمعی
در خم زلف او پریشانست
بر لبش خال زیر ظلمت خط
همچو خضری در آب حیوانست
در خرابات عشق نور علی
فارغ از نقل کفر و ایمانست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.