هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و جدایی سخن می‌گوید، جایی که دل شاعر از فراق معشوق خونین شده و اشک‌هایش همچون کاروانی بی‌پایان جاری است. شاعر از رنج‌های عشق و زخم‌های دلش می‌نالد، اما در عین حال، نور علی(ع) را همچون خورشیدی در مشرق جانش می‌بیند که به او روشنایی می‌بخشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و زخم‌های دل نیاز به درک احساسی بالاتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان بیشتر دیده می‌شود.

شمارهٔ ۷۱

دراین منزل چه جای کاروانست
که هر دم کاروان دل روانست

دلم خون گشت از دیده درآنکوی
روان چون کاروان بر کاروانست

بس این معجز که اعجاز محبت
مه نامهربانم مهربانست

دلم کز زخم پیکانش نشانهاست
نشان تیر آن ابرو کمانست

که آرد کشتی ما را بساحل
ز دریائی که بیقعر و کرانست

دلی کز گلشن وصلش جدا ماند
هزار آسا هزارانش فغانست

مرا نور علی از مشرق جان
فروزان همچو مهر آسمانست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.