۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۷

هرکه در بحر جان نظر دارد
قصد غواصی گهر دارد

چون ز دریا برآورد گهری
طلب گوهر دگر دارد

جز گهر نیست در نظر او را
هرکه آن نور در بصر دارد

مهر من تا نقاب مه بسته
قرص خورشید در قمر دارد

داده سر در ره و شده مسرور
هرکه سودای او بسر دارد

وانکه او حاصل اناالله دید
آتش عشق در شجر دارد

تا که نور علی شده ساقی
باده اش مستی دیگر دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.