هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از گشودن نقاب یار و نمایان شدن جمال او سخن می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌هایی مانند آینه دل و صیقل جان، به پاک شدن زنگ منیت اشاره می‌کند. یار در هر لحظه به شکلی جدید ظاهر می‌شود و دل‌ها را می‌رباید. وجود همه چیز در عالم به وجود او وابسته است و او هم ناظر است و هم منظره، هم شاهد است و هم مشهود. در نهایت، شاعر از نور و شراب باقی سخن می‌گوید که پیوسته به ما می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'شراب' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۰۸

یار از رخ خود نقاب بگشود
بی پرده جمال خویش بنمود

زآئینه دل بصیقل جان
زنگ من و ما تمام بزدود

هر لحظه بصورتی برآمد
دل از کف خاص و عام بربود

موجود و وجود هر دو عالم
از جود وجود اوست موجود

خود ناظر و منظر است و منظور
خود شاهد و مشهد است و مشهود

خود نور علی ز جام باقی
پیوسته بما شراب پیمود
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.