هوش مصنوعی: این شعر از نور علی شاه، شاعر صوفی، بیانگر حالات روحی و عرفانی شاعر است. او از خواب بیدار می‌شود و خود را در حالتی از مستی عشق و بی‌خودی می‌یابد. شاعر از عدل، جلالت، و عشق الهی سخن می‌گوید و در نهایت، خود را همچون گدایی در پیشگاه حق می‌بیند. این متن ترکیبی از مفاهیم عرفانی، فلسفی، و روحانی است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، سطح درک بالاتری را می‌طلبد.

شمارهٔ ۱۱۸

دوشم بخواب ساغر دولت بدست بود
بر صدر بارگاه جلالت نشست بود

زنجیر عدل و حلقه حبل المتین داد
بر در ز روی رفعتشان چفت و بست بود

بالا گرفت کرسی جا هم چنانکه عرش
در زیر پایه اش بمحل فرش پست بود

پس طبل شادیانه ببام دلم زدند
خیز و گریز لشگر غم رو بجست بود

سلطان عقل آنکه شدش هوش متکا
از جام عشق بیخود و مدهوش و مست بود

گر شیشه اش بسنگ ملامت شکست می
بالله درستیش همه درآن شکست بود

در دیر عشق با رخ لعل و بت دلم
گاهی صنم پرست و گهی بت پرست بود

بیدار چون شدم من از آن خواب صبحدم
همچون گدا بدرگه شامم نشست بود

نور علی ز بسکه ربودم بخویشتن
مهرم به پیش ذره بی نور پست بود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.