هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوع عشق، یار و دلبستگی به معشوق میپردازد. شاعر بیان میکند که دل او تنها جایگاه یار است و هیچکس جز معشوق در آن جایی ندارد. همچنین، او زاهدانی را که از عشق بیبهرهاند، نکوهش میکند و زیبایی معشوق را بینظیر میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش ادبی و فلسفی پایه دارد.
شمارهٔ ۱۳۴
کس در دل من ره بجز آن دیار ندارد
جز یار در اینخانه کسی بار ندارد
آنرا که دل و دیده بود جلوه گه یار
در سر هوس صحبت اغیار ندارد
مردانه نهاد آنکه در ره عشقش
چون من خبری از سرو دستار ندارد
زاهد که بپرورده خزف در صدف دل
گویا خبر از گوهر شهوار ندارد
دارد بسر آن کو هوس چشمه حیوان
جز با لب لعل تو سرو کار ندارد
حسنت که بود زیب بساط مه و خورشید
مفروش بجائی که خریدار ندارد
نور علیش هست در آئینه فروزان
هر کس که بدل ظلمت زنگار ندارد
جز یار در اینخانه کسی بار ندارد
آنرا که دل و دیده بود جلوه گه یار
در سر هوس صحبت اغیار ندارد
مردانه نهاد آنکه در ره عشقش
چون من خبری از سرو دستار ندارد
زاهد که بپرورده خزف در صدف دل
گویا خبر از گوهر شهوار ندارد
دارد بسر آن کو هوس چشمه حیوان
جز با لب لعل تو سرو کار ندارد
حسنت که بود زیب بساط مه و خورشید
مفروش بجائی که خریدار ندارد
نور علیش هست در آئینه فروزان
هر کس که بدل ظلمت زنگار ندارد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.