هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و وفاداری شاعر به معشوق است. شاعر تأکید می‌کند که هیچ‌کس جز معشوق در دل او جای ندارد و حاضر است جان خود را فدای او کند. همچنین، او از زیبایی و جذابیت بی‌نظیر معشوق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که هیچ‌کس به راز دل او جز غم معشوق پی نمی‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۵۲

گر بسر منزل جانان برسم بار دگر
بجز از آنکه دهم جان نکنم کار دگر

آنکه در دایره دل بودم مرکز جان
کشدم بهر چه هر لحظه بپرگار دگر

گر چه خوبان همه آیند بدلداری پیش
نیست ما را بجهان غیر تو دلدار دگر

یار اگر یار دگر گیرد و یاری نکند
تو مپندار که گیرم بجز آن یار دگر

یک خریدار نرفته است که آید صنما
بخریداری حسن تو خریدار دگر

کس به راز دل من پی نبرد غیر غمت
گرچه هر لحظه شود فاش ببازار دگر

هر شبم از مه رخسار تو چون نور علی
در دل و دیده تجلی کند انوار دگر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.