۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۸

توئی جان و توئی جانانه دل
توئی ساکن میان خانه دل

منور باشد ای ساقی مدامم
زعکس طلعتت پیمانه دل

دمی از غلغل مینای وصلت
تهی هرگز نشد خمخانه دل

چنان شمع رخت دردل برافروخت
گرفته سربسر ویرانه دل

شده در گلشن تن مرغ جان را
خط و خال تو دام و دانه دل

مرا نور علی چون مهر گردون
شده روشن ببام خانه دل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.