۱۰۱ بار خوانده شده
ما ساقی مصطب صفائیم
مست می وحدت خدائیم
از کبر و ریا شده مبرا
آئینه وجه کبریائیم
بگذشته از این سرای فانی
شاهنشه کشور بقائیم
از دام بلای عقل جسته
در وادی عشق مبتلائیم
دستار ریا فکنده از سر
وارسته ز جبه و ردائیم
هستیم ز لبس اگر چه عریان
هر لحظه بکسوتی برآئیم
چون نور علی بکشور فقر
گه پادشهیم و گه گدائیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
مست می وحدت خدائیم
از کبر و ریا شده مبرا
آئینه وجه کبریائیم
بگذشته از این سرای فانی
شاهنشه کشور بقائیم
از دام بلای عقل جسته
در وادی عشق مبتلائیم
دستار ریا فکنده از سر
وارسته ز جبه و ردائیم
هستیم ز لبس اگر چه عریان
هر لحظه بکسوتی برآئیم
چون نور علی بکشور فقر
گه پادشهیم و گه گدائیم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.