هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از عشق و وحدت با معشوق الهی سخن میگوید. شاعر خود را غرق در دریای وحدت، همیشه در حال بادهنوشی عشق و مهرورزی توصیف میکند. او وفا و مهر را تنها دانههای کشت شده در مزرعه جان خود میداند و خود را بر مسند فقر، تاجدار مانند نور علی(ع) میبیند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههایی مانند بادهنوشی نیاز به درک بالاتری دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد قابل درک است.
شمارهٔ ۲۱۱
ما جلوه گه جمال یاریم
آئینه حسن آن نگاریم
در مصطب عشق با دف و چنگ
از ساغر وصل باده خواریم
جز باده کشی و مهر ورزی
کاری بجهان دگر نداریم
گردیده غریق بحر وحدت
گاهی بمیان و گه کناریم
با شاهد وصل گشته همدوش
گاهی بیمین و گه یساریم
جز تخم وفاو دانه مهر
در مزرع جان و دل نکاریم
چون نور علی بملک باقی
بر مسند فقر تاجداریم
آئینه حسن آن نگاریم
در مصطب عشق با دف و چنگ
از ساغر وصل باده خواریم
جز باده کشی و مهر ورزی
کاری بجهان دگر نداریم
گردیده غریق بحر وحدت
گاهی بمیان و گه کناریم
با شاهد وصل گشته همدوش
گاهی بیمین و گه یساریم
جز تخم وفاو دانه مهر
در مزرع جان و دل نکاریم
چون نور علی بملک باقی
بر مسند فقر تاجداریم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.