هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به ستایش عشق و تأثیر عمیق آن بر دل‌ها می‌پردازد. شاعر عشق را هم راحت و هم بلای دل‌ها می‌داند و از وفاداری دل‌ها سخن می‌گوید. همچنین، از جفاهای معشوق شکایت کرده و درخواست وفا و شفا برای دل‌های شکسته دارد. حضور معشوق را مانند نوری می‌داند که دل‌ها را روشن می‌کند و وصال او را آرزوی نهایی دل‌ها معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و عاطفی داشته باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و جفا ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۸

ای عشق تو مدعای دل ها
هم راحت و هم بلای دلها

تا غیر تو ره بدل نیاید
بنشسته در سرای دلها

چون عشق کجاست باوفائی
تا جان بدهد برای دلها

بیگانه ز خویش وآشنا گشت
هر کسکه شد آشنای دلها

زلفت که ز سرکشی نهاده
زنجیر جنون به پای دلها

باری ز چه او نمیکند عرض
با روی تو ماجرای دلها

آخر ز وفا رهی بنه پیش
زین بیش مده جفای دلها

دلها ز تو گر چه دردمندند
دردتو بود دوای دلها

چون نور مرا حضور جانان
روشن بود از لقای دلها

جانا بنگر وفای دلها
زین بیش مجو جفای دلها

دلها همه کشته تو گشتند
ای وصل تو خونبهای دلها

هرکس بجهان گرفته جائی
چون کوی تو نیست جای دلها

بگشای نقاب تا فزاید
از نور رخت صفای دلها

در حق تو مستجاب باشد
دائم بیقین دعای دلها

برایندل خسته ده شفائی
ای لعل لبت شفای دلها

جانا نبود چو نور مهجور
جز وصل تو مدعای دلها
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.