هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و دلدادگی خود به یار سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که مانند بلبل بدون گل نمی‌تواند زندگی کند. او از زیبایی‌های طبیعت و همراهی یاران لذت می‌برد و آرزو می‌کند که دلش همیشه شاد و شکفته بماند. همچنین، اشاره می‌کند که وجود یار، درمان دردهای دل اوست.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴

مکن ناصحا منع من از حبیب
که بی گل نیارد بسر عندلیب

منم بلبل و گل رخ دوستان
کجا بلبل از گل نماید شکیب

چه خوش باشد ایام گل در چمن
بهمراه یاران شدن بیرقیب

گه آنجا نشستن گهی خاستن
میان گل و سبزه و عود و طیب

چو دیدار یاران شکفت دل است
الهی شکفت دلم کن نصیب

دلم گر چه ز اغیار بیمار شد
لب یار گشتش علاج و طبیب

چو نور از حبیبان کنون در ذهاب
مرا همزبان عارفست و نجیب
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.