۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

مرا در خلوت دل خانه هست
درآن خانه بت جانانه هست

قدم ننهاده هیچ از خانه بیرون
وزآن شوری بهر کاشانه هست

فسونی از لبش نشنیده گوشی
وزآن بر هر لبی افسانه هست

بجان آتش نشان در هر در و بام
ز شمع عارضش پروانه هست

بهر دل در هوای گنج مهرش
چو کنج بیکسان ویرانه هست

نپندارم چو چشم فتنه جویش
بعالم نرگس مستانه هست

چو لعل روح بخش راح پیماش
نه روح و راحی و پیمانه هست

کند تا صید دل ها هر کناری
ز خطش دام و خالش دانه هست

بزنجیر سر زلفش گرفتار
چونور از هر طرف دیوانه هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.