۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۲

نه تنها شبم تیره از موی اوست
که روزم همه روشن از روی اوست

دوعالم که نبود ز یکرشته بیش
کمین موئی از تار گیسوی اوست

قیامت که صد فتنه دارد ببر
یکی جلوه از قد دلجوی اوست

می کوثر و موج آب حیات
عیان از لب و چین ابروی اوست

چو سنبل نسیم سحر مشکبار
ازآن طره عنبرین بوی اوست

چه گویم ز نور مسلمانیش
که او کافر خال هندوی اوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.