هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از ساقی میخواهد که با ریختن شراب ارغوانی در جام، غم و سرگردانی او را برطرف کند. او از گذشت زمان و جوانیهای از دست رفته مینالد و ابراز میکند که همچون سگانی پاسبان در آستان ساقی میماند. شاعر به دنبال آب زندگی از لب ساقی است و تنها کسانی را خوشبخت میداند که غم خود را جز نزد او آشکار نکنند. در پایان، او اشاره میکند که تنها نور است که از دل به اخلاص رسیده و دیگران تنها به زبان اخلاص دارند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عرفانی و استفاده از نمادهای شراب و ساقی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد.
شمارهٔ ۱۰۶
ساقی ز چه روی سرگرانی
بگذار سبک ز سرگردانی
بین چهره زردم و درافکن
درجام شراب ارغوانی
نبود عجب ار ز باده یابند
پیران کهن ز نوجوانی
باری ز درت نمی شوم دور
صد بار گرم ز در برانی
شب تا بسحر در آستانت
هستم چو سگان پاسبانی
کو خضر که یابد از لب تو
سرچشمه آب زندگانی
دلشاد کسی که جز بر تو
ظاهر نکند غم نهانی
جز نور که مخلصت زدل شد
اخلاص همه بود زبانی
بگذار سبک ز سرگردانی
بین چهره زردم و درافکن
درجام شراب ارغوانی
نبود عجب ار ز باده یابند
پیران کهن ز نوجوانی
باری ز درت نمی شوم دور
صد بار گرم ز در برانی
شب تا بسحر در آستانت
هستم چو سگان پاسبانی
کو خضر که یابد از لب تو
سرچشمه آب زندگانی
دلشاد کسی که جز بر تو
ظاهر نکند غم نهانی
جز نور که مخلصت زدل شد
اخلاص همه بود زبانی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.