هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساس حقارت و ناتوانی در زندگی سخن میگوید و بیان میکند که بدون عشق و حضور معشوق، زندگی برایش بیمعناست. او حتی از ناتوانی در گریستن به دلیل شدت رنجش میگوید و امید چندانی به ادامه زندگی ندارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل احساسات عمیق غم و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد. درک کامل این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۸
ته بندومه تا مه استخون (هسّکا) بَپیسْتِن
منه جان! تویی، بیجان نتومّه زیستن
بسا اینکه حقیرْمِهْ وُ نَتومّه زیستن
با این رَنْگِنٰا چِشْ نَتومّه گریستن
منکه رَنْگِنٰا چِشْ نتومّه گریستن
مه جان چی امید دارمه من شه بزیستن
منه جان! تویی، بیجان نتومّه زیستن
بسا اینکه حقیرْمِهْ وُ نَتومّه زیستن
با این رَنْگِنٰا چِشْ نَتومّه گریستن
منکه رَنْگِنٰا چِشْ نتومّه گریستن
مه جان چی امید دارمه من شه بزیستن
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.