هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از احساسات عاشقانه، ترس از جدایی و غربت سخن می‌گوید. او از دل‌تنگی و بی‌قراری خود در فراق معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که معشوقش غریبه است و او را نمی‌شناسد. شاعر همچنین از ترس و اضطراب درونی خود می‌گوید و آرزو می‌کند که کسی او را درک کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، استفاده از واژگان و اصطلاحات ادبی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۲۳

تَرْسونْ، لَرْزونْ، ته مهرورزمْ، مه چشمِ سو!
بی‌چارهْ بی‌چارهْ دِمّهْ دِلْ‌رِهْ با تو

تو غریبه دُوستی، مَنْ نَدوُمِهْ تِه خو
ز تَرْسِمّهْ تِرِهْ دِلْ بَرِنْجِهْ یکی رو

ناعاشِقِمه ته چیرِهْ‌وُ نٰا به تِهْ خو
ناعاشقِ قَدّوبالامه (که اُون) دارنی تو

عَیشی بیامو نَظِرْته جٰا یکی رو
هَمونْ نَظِرْ کَشْتُومِهْ، مِهْ چِشْمِ سو!
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.