هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هر جزء از وجودش به او وابسته است. او از رنج‌ها و اشک‌هایی که برای معشوق ریخته سخن می‌گوید و احساس می‌کند که دنیا و اطرافیانش با او دشمنی دارند. شاعر خود را در دام عشق معشوق گرفتار می‌بیند و از این وضعیت رنج می‌برد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتوان آن را به درستی درک کرد.

غزل شمارهٔ ۵

ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا

برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم
به جای هر مژه بر چشم سوزنی است مرا

ز بس که بر سر کوی تو اشک ریخته‌ام
ز لعل در بر هر سنگ دامنی است مرا

فلک موافقت من کبود درپوشید
چو دید کز تو بهر لحظه شیونی است مرا

از آن زمان که ز تو لاف دوستی زده‌ام
به هر کجا که رفیقی است دشمنی است مرا

هر آنکه آب من از دیده زیر کاه تو دید
یقین شناخت که بر باد خرمنی است مرا

به دام عشق تو درمانده‌ام چو خاقانی
اگر نه بام فلک خوش نشیمنی است مرا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.