هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و علاقه‌ی خود به معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که با ارسال نشانه‌هایی مانند لب شکری، گره زلف، لعل نوشین، و نسیم جان‌افزا، دل او را تسکین دهد. شاعر همچنین از هجران و جفای معشوق شکایت کرده و از او می‌خواهد که با وفا و مردمی، دل گرم او را خنک کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۷

بر سر کرشمه از دل خبری فرست ما را
به بهای جان از آن لب شکری فرست ما را

به غلامی تو ما را به جهان خبر برآمد
گرهی ز زلف کم کن، کمری فرست ما را

به بهانهٔ حدیثی بگشای لعل نوشین
به خراج هر دو عالم، گهری فرست ما را

به دو چشم تو که از جان اثری نماند با ما
ز نسیم جانفزایت، اثری فرست ما را

ز پی مصاف هجران که کمان کشید بر ما
ز وصال مردمی کن، حشری فرست ما را

مگذار کز جفایت دل گرم ما بسوزد
ز وفا مفرحی کن، قدری فرست ما را

به تو درگریخت خاقانی و دل فشاند بر تو
اگرش قبول کردی، خبری فرست ما را
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.