هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که بر اهمیت طلب و جست‌وجوی معنوی تأکید دارد. شاعر از مخاطب می‌خواهد که از خودگذشتگی کند، به دنبال عشق حقیقی برود و از مادیات فاصله بگیرد. او همچنین به مفهوم نیستی و رسیدن به حقیقت از طریق دل اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴

گر مدعی نه‌ای غم جانان به جان طلب
جان چون به شهر عشق رسد نورهان طلب

خون خرد بریز و دیت بر عدم نویس
برگ هوا بساز و نثار از روان طلب

دی یاسجی ز ترکش جانانت گم شده است
دل و اشکاف و یاسح او در میان طلب

گر نیست گشتی از خود و با تو توئی نماند
از نیستی در آینهٔ دل نشان طلب

تا از طلب به یافت رسی سالهاست راه
بس کن حدیث یافت طلب را به جان طلب

خاقانیا پیاده شو از جان که دل توراست
بر دل سوار گرد و فلک در عنان طلب

اقطاع این سوار ورای خرد شناس
میدان این براق برون از جهان طلب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.