هوش مصنوعی: این شعر از خاقانی بیانگر عشق و اندوه شاعر است. او از زیبایی معشوق و تأثیرات عمیق عشق و غم بر دلش سخن می‌گوید. شاعر از شکستن دل خود و ناتوانی در رساندن پیام‌هایش به معشوق شکایت می‌کند و در نهایت، قلمش نیز در بیان این قصه شکسته می‌شود.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و ادبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۷

رخ تو رونق قمر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست

لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست

بر در دل رسید و حلقه بزد
پاسبان خفته دید و در بشکست

من خود از غم شکسته دل بودم
عشقت آمد تمامتر بشکست

نیش مژگان چنان زدی به دلم
که سر نیش در جگر بشکست

نرسد نامه‌های من به تو ز آنک
پر مرغان نامه‌بر بشکست

قصه‌ای می‌نوشت خاقانی
قلم اینجا رسید و سر بشکست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.