هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف زیبایی‌های بهار و طبیعت می‌پردازد. شاعر از سبزه‌های تازه، عطر بهار، و شادی‌های این فصل سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند زهد، طرب، و زندگی اشاره می‌کند و از یوسف و گرگ به عنوان نمادهایی استفاده می‌کند. در پایان، شاعر خود را خاک و جان یوسف می‌داند و از سگان به عنوان موجوداتی وفادار یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۶۶

می‌خور که جهان حریف جوی است
آفاق ز سبزه تازه روی است

بر عیش زدند ناف عالم
اکنون که بهار نافه بوی است

از زهد کنار جوی کاین وقت
وقت طرب و کنار جوی است

شو خوانچه کن و چمانه در خواه
زان یوسف ما که گرگ خوی است

گرگ آشتی است روز و شب را
و آن بت شب و روز جنگ‌جوی است

خاقانی گفت خاک اویم
جان و سر او که راست گوی است

گفتی ز سگان کیست افضل
گر هست هم از سگان اوی است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.