هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جفای معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او چنان قدرتمند است که جهان در برابر آن تاب نمی‌آورد. شاعر همچنین از ناتوانی خود در برابر عشق و جفای معشوق می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی زمانه نیز توان مقابله با این عشق را ندارد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۲

صد یک حسن تو نوبهار ندارد
طاقت جور تو روزگار ندارد

عشق تو گر برقرار کار بماند
کار جهان تا ابد قرار ندارد

تیغ جفا در نیام کن که زمانه
مرد نبرد چو تو سوار ندارد

بر تو مرا اختیار نیست که شرط است
کانکه تو را دارد اختیار ندارد

از تو نشاید گریخت خاصه در این دور
مردم آزاده زینهار ندارد

آنکه غم عشق توست ناگزرانش
عذر چه آرد که غم‌گسار ندارد

خوی تو دانم حدیث بوسه نگویم
مار گزیده قوام مار ندارد

ای دل خاقانی از سلامت بس کن
عشق و سلامت بهم شمار ندارد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.