هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از تب و بیماری معشوق خود می‌گوید که بر او اثر کرده است. او از درد و رنجی که از این بیماری متحمل شده سخن می‌گوید و از خون‌ریزی و درمانی که برای معشوق انجام داده است. شاعر با توصیف حالات معشوق و خود، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۹۳

تب دوشین در آن بت چون اثر کرد
مرا فرمود و هم در شب خبر کرد

برفتم دست و لب خایان که یارب
چه تب بود اینکه در جانان اثر کرد

بدیدم زرد رویش گرم و لرزان
چو خورشیدی که زی مغرب سفر کرد

بفرمودم که حاضر گشت فصاد
برای فصد، قصد نیشتر کرد

بهر نیشی که بر قیفال او زد
مرا صد نیش هندی در جگر کرد

مرا خون از رگ جان ریخت لیکن
ورا خون از رگ و بازو بدر کرد

به نوک غمزه هر خون کو ز من ریخت
ز راه دستش اندر طشت زر کرد

تو گفتی روی خاقانی است آن طشت
که خون دیده بر وی رهگذر کرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.